واشینگتن، تروییکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی روزهای اخیر بازار مکارهای درست کردهاند که جنس اصلی ارائه شده در آن «اسنپبک» و فعلاً قیمت آن «مقطوع» است! به عبارت بهتر، فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی عضو برجام منبعث از ارزش و عیار واقعی آن نبوده و بازارگردان اصلی آن نیز در آن سوی آتلانتیک (امریکا) مستقر شده است. در این خصوص دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه غرب قصد دارد در ازای تأخیر در نهاییسازی مکانیسم ماشه ایران را وادار به بازکردن مشت خود در مذاکرات هستهای آتی نماید. غرب با دو نقطه مجهول به نام «سرنوشت واقعی نطنز و فردو» و «محل دقیق انباشت اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی» در ایران مواجه است. تروییکای اروپایی به نیابت از امریکا و رژیم صهیونیستی وظیفه دارند به گونهای اسنپبک را به جریان بیندازند که ایران ناچار شود در ازای تأخیر در اعمال (و نه لغو) آن معادله چندمجهولی موجود را به دست خود حل نماید! تا زمانی که این مؤلفهها مجهول و حل نشده باقی بماند، قدرت ریسکپذیری غرب کاهش و در مقابل، قدرت آسیبپذیری آن در برابر تهران افزایش مییابد. بنابراین باید فلسفه ایجاد این بازارمکاره و ماهیت آن را در ابتدا شناخته و آگاه باشیم با چه صحنهای، چه مختصاتی، چه قواعدی و چه ابزارهایی در این آوردگاه طرف هستیم.
نکته دوم اینکه هر اندازه ما به سوی پذیرش قواعد بازی در این بازار مکاره پیش برویم، معنایش پذیرش قواعد خرید و فروش در آن است. بنابراین، تلاش و تمرکز ما باید معطوف بر انهدام پازل راهبردی دشمن در این بازار مکاره باشد نه دست و پنجه نرم کردن با روشها و تاکتیکهای آن! بدون شک مدیریت این صحنه آسان نیست، اما نمیتوان آن را ناممکن تلقی کرد. تکرار مکرر استدلالهای علنی جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین مبنی بر فقدان مشروعیت اقدام طرف اروپایی در فعالسازی مکانیسم ماشه قسمت مهم این تقابل محسوب میشود که معطوف به «ماهیت بازار مکاره غرب» و نه «قواعد حضور در بازار» است. باید بر همین استدلال (که تاکنون نیز به خوبی از سوی وزارت امور خارجه کشورمان مورد تأکید قرار گرفته) کماکان اصرار کرد و وارد لایههای بیرونی بازی خطرناک طراحی شده در دو سوی آتلانتیک نشویم. قدرت ما در انهدام هسته اصلی و ماهوی بازی غرب نباید نادیده انگاشته شود.